«شاید دوباره» زندگی
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۸۸۹۹۰
مستند «شاید دوباره» که در آن از حضور مشاوران خانواده بهره برده شده و به گفته عوامل آن با پشتوانه بیش از سه سال پژوهش همراه است، به تهیهکنندگی محمدرضا کریمی راد و کارگردانی سید محمدصادق جعفری، محمدصادق بکتاشیان و زهرا نبیپور چهارشنبهها ساعت ۲۱ روی آنتن میرود.
با تهیهکننده این مستند گفتوگو کردیم و از او درباره جزئیات کار و تفاوتش با آثار مشابهی که در این سالها با محوریت بررسی مشکلات زوجین و پیشگیری از طلاق پخش شده است، پرسیدیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید راهی باشد
محمدرضا کریمی راد، تهیهکننده «شاید دوباره» درباره چگونگی روند شکلگیری این مستند میگوید: این پروژه سال ۹۶ شروع شد. پیشنهاد اولیه از طرف مدیر آن زمان شبکه، آقای سلیم غفوری بود. گفتند درباره مساله طلاق که این روزها در جامعه خیلی پررنگ شده، کاری طراحی شود. با دوستان فیلمنامهنویس و کسانی که در حوزه خانواده کار کردند جلساتی داشتیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر فقط در مورد خود طلاق و آمار حرف بزنیم، این مشکل گرهگشایی نمیشود.
دیدیم بهتر است یک گام عقبتر برگردیم و به خانوادههایی توجه کنیم که مشکلاتشان دارد آنها را به سمت طلاق میکشاند یعنی خانوادههایی که این روزها فکر میکنند راه و چارهای جز طلاق پیش رو ندارند. در این صورت شاید بتوانیم به مخاطبانی که احیانا درگیر این چالش هستند کمکی کرده باشیم.
او ادامه میدهد: گام بعدی این بود که ببینیم به چه موضوعاتی در این حوزه باید توجه کنیم. درگفتوگو با کارشناسان و مشاوران خانواده به این نتیجه رسیدیم که بحث مهارتهای زندگی و عدم فراگرفتن آنها باعث بروز مشکلاتی برای زوجها شده است.
۱۰ مهارت از طرف سازمان بهداشت جهانی مطرح شده که از جمله آنها توانایی زوجها در کنترل خشم، گفتوگوی سازنده، مهارت حل مساله و ... است . برای جذابتر شدن کار سراغ خانوادهها رفتیم و زوجهایی را پیدا کردیم که با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند و این مهارتها را ندارند. گاهی افراد قبل از اینکه وارد زندگی مشترک شوند این مهارتها را یاد گرفتهاند؛ افرادی هم که یاد نگرفتهاند وقتی در زندگی متاهلی دچار مشکل میشوند باید سراغ مشاور بروند و از او کمک بگیرند تا این مهارتها درون آنان تقویت شود.
کریمیراد بیان میکند: درواقع چند آیتم برای ما در این کار اهمیت داشت. یکی اینکه با زوجهایی کار کنیم که الان درگیر این مساله هستند؛ البته کسانی که به ما اجازه دادند در این فرآیند همراهشان باشیم. دوم اینکه مشکلاتشان معطوف به فراگیری مهارتهای زندگی باشد و سوم فرآیند حضور نزد مشاور را نشان و رواج دهیم؛ موضوعی که در جامعه ما خیلی به آن توجه نشده است. به قول مشاورها مردم هنوز بیشتر به «عمهتراپی» و «ریشسفیدی» اعتقاد دارند تا مشاورههای علمی و فنی.
چالش یافتن زوجها
درحالیکه بسیاری از ما سعی در پنهان کردن فرودها و کاستیهای زندگیمان داریم اینکه یک زوج حاضر شود، زندگی و چالشهای رابطهشان را مقابل نگاه مخاطبان بیاورد، شجاعت میخواهد و یافتن چنین زوجی دشوار به نظر میرسید.
تهیهکننده «شاید دوباره» درباره سازوکار انتخاب زوجهایی که قصه آنها در این مستند روایت میشود بیان میکند: راستش را بخواهید خیلی فرآیند سخت و پیچیدهای بود. با توجه به فرهنگی که در جامعه ما وجود دارد، آدمهایی که بخواهند مشکلات شخصی و خانوادگی خود و همسرشان را مقابل دوربین مطرح کنند، خیلی سخت پیدا میشوند. همین باعث شد حدود یک سال در کلینیکها، «NGO»های مربوط به خانواده و دادگاهها بچرخیم و با زوجهای متعدد که فکر میکردیم مسائلشان معطوف به مهارتهای زندگی است، گفتوگو کنیم. درنهایت پس از مکالمههای فراوان تعداد اندکی زوجها حاضر شدند با ما همکاری کنند، به این امید که ما هم بتوانیم کمکشان کنیم و هم اینکه حضورشان در این کار به زوجهای دیگر کمک کند.
به نظر میرسد همین دشواری یافتن زوجهایی که حاضر باشند به مردم درباره زندگیشان بگوید، باعث شده است این مجموعه مستند تا امروز هفت قسمت داشته باشد. کریمیراد در اینباره توضیح میدهد: یکی از دلایل هفت قسمت شدن همین بود. کار خیلی سخت جلو رفت و فرآیند تولید هم فرسایشی و زمانبر بود که به ما فرصت پرداختن به زوجهای دیگر را نداد. به هر حال ما در بحران با زوجها همراه شدیم، همین بحران گاه و بیگاه ممکن بود مسائلی را برایشان ایجاد کند و ما در تولید با وقفه مواجه شویم.
او ادامه میدهد: مثلا زوجهایی داشتیم که دو جلسه با ما همراه بودند و بعد انصراف دادند. کسانی بودند که چند جلسه با آنها گفتوگو داشتیم، کار را برایشان توضیح دادیم و بعد از مدتی تماس گرفتند و گفتند پشیمان شدند. همین زوجهایی که با آنها همراه شدیم هم گاهی وسط کار اختلافهایشان بالا میگرفت یا مسائل دیگر برایشان پیش میآمد. پس این یک فرآیند مشخص نبود که بگوییم در هفته دیگر فلان کار را انجام میدهیم و... . یک طرف دیگر کار هم مشاور بود که باید هماهنگ میشد. در واقع این سه ضلع مثلث مدام باید با هم تنظیم میشدند.
تماشای بدون رتوش مشکلات
آنچه سازندگان این مجموعه مستند اظهار میکنند این است که به مشکلات زندگی زوجین بدون رتوش پرداختند. تهیهکننده «شاید دوباره» توضیح میدهد: این یعنی در همه مراحل سعی کردیم کنار زوجین باشیم و مشکلات آنان را ببینیم. البته این همراهی بدون ملاحظات نیست چون زوجها، مشاوران و ما میدانیم که در رسانه نمیتوان همه چیز را گفت. در همین حد هم که به مسائل زندگی زوجها به قصد بهبود رابطه آنان و دیگران ورود پیدا کردیم، چهرههایشان را بدون شطرنجی و ضدنور کردن نشان دادیم و حتی مجادلات و بگومگویشان را تصویر کردیم، میشود گفت بدون رتوش است.
در این شرایط مسائل برای آن زوج و مخاطبان بهتر بروز پیدا میکند. بینندگان در دل این بحثها متوجه میشوند که بخشی از مسائل میان این دو نفر، ناشی از چیست و همذاتپنداری میکنند.
همراه یک زندگی
در این مستند مشاور مقابل دوربین به صورت مستقیم راهکارهای برونرفت از بحران را تدریس نمیکند، بلکه مخاطبان با قصه زندگی این زوج و حضورشان نزد مشاور همراه میشوند. کریمیراد درباره حضور مشاور در این مجموعه و شیوه روایتی که برای مسائل درنظر گرفتهاند، میگوید: وقتی فرد یا زوجی نزد مشاور میروند، ابتدا بیان مساله صورت میگیرد و بعد مشاور با گفتوگو سعی در بیرون کشیدن لایههای عمیقتر مشکل دارد، سپس به تشخیص میرسد و براساس آن روندی را برای درمان پیش میگیرد که با تمریناتی همراه است. مثلا به مراجعان میگوید تا هفته دیگر درباره این نکات برای من بنویس، فلان کارها را انجام بده یا با همسرت گفتوگو داشته باش و این تمرینها را انجام بده. تلاشمان این بود تمام این فرآیند را همراه زوجها جلو ببریم. هم جلسات مشاوره را داشته باشیم، هم زمان تمرینها با آنها همراهی کنیم و هم تحلیلهایی که مشاور در جلسات دارد را بشنویم. وقتی مساله چند لایه داشته باشد میتواند خط روایت ما را از این شاخه به آن شاخه ببرد که خود این مساله دشوار بود و باید در خط روایتمان وحدتی ایجاد میکردیم که مخاطب اصل ماجرا را گم نکند. در کل، ساختار ما اینگونه بود که همراه زوجی که میخواهند قبل از رسیدن به نقطه بنبست طلاق، راه حلی بیایند همراه شویم و راه حل را در جلسههای مشاوره و تمرینات آن جستوجو کنیم.
«شاید دوباره» نه حتما دوباره!
آنچنان که از نام این مستند برمیآید، قرار نیست الزاما شاهد شکلگیری دوباره یک زندگی باشیم. بلکه قرار است شانسهایی که پیش از جدایی همچنان برای پیوست وجود دارد بررسی شود. کریمیراد در این مورد بیان میکند: ما نمیخواهیم بگوییم هر که نزد مشاور رفت، حتما به این نتیجه میرسد که زندگی مشترکش ادامه پیدا کند. بلکه امیدواریم این مسیر دوباره زوجها را به زندگی مشترک و گرمای خانوادگی برگرداند. این راهی است که ارزش امتحان کردن برای هر کسی را دارد. لزوما بنا را بر این نگذاشتیم که در پایان هر قسمت اوضاع زوجین بهتر شود، درواقع قصد داشتیم تلاش برای بهبود را نشان دهیم. اگر زندگیشان بهتر شده، این به سعی آنان و شرایطی که در آن بودند، بستگی داشته است.
حرف تازه
پیش از این برنامه، شاهد آثار دیگری بودیم که سعی داشتند زندگی مشترک زوجین و چالشهای آنان را نشان دهند. از تهیهکننده «شاید دوباره» میپرسیم این مستند چه تفاوتی با آثار مشابهش در گذشته دارد که مخاطبان میتوانند آن را دنبال کنند و او پاسخ میدهد: اولین تفاوتی که وجود دارد راحت بودن دوربین با سوژههاست. دوربین برنامه، یک دوربین مشاهدهگر است. در کارهای دیگر زوجها میآمدند و از خوبی همدیگر میگفتند. مثلا نمیگفتند تو پرخاشگری، به من توجه نمیکنی و... و همسرش هم در پاسخ موارد دیگر را بگوید. حالا زوجین این شجاعت را دارند که جلوی چشم میلیونها نفر به او نقد وارد شود. تا جایی که به خاطر دارم در سینما مستندهای تک قسمتی به این شکل داشتیم ولی در تلویزیون باتوجه به مخاطبان زیادی که دارد چنین چیزی نبوده است. این تهیهکننده ادامه میدهد: همچنین از گفتوگوهای کارشناسی رو به دوربین پرهیز کردیم. سعی داشتیم اگر قرار است دانشی به مخاطب داده شود از طریق تجربه مشهود زندگی این زوجها و در دل جلسات مشاوره باشد. مشاور برای این زوج مصداقی حرف میزند و برای همین مسائل به صورت کلی مطرح نمیشود.
هر دو قسمت، یک قصه
در این مجموعه با سه زوج همراه میشویم که هر کدام دو قسمت را به خود اختصاص میدهند. در قسمت هفتم هم دوربین بعد یک سال که از تولید گذشته است، سراغ آنان میرود تا ببیند بعد از طی کردن این مسیر، اکنون در چه وضعیتی قرار دارند.
به گفته تهیهکننده سال ۹۷ و ۹۸ با این زوجها همراه شدند و در سال ۹۹ مجددا بعد از یک سال سراغ آنان رفتند تا ببینند پس از تجربه همراهی با این گروه مستندساز و آموزههای جلسههای مشاوره الان وضع زندگیشان چطور است؟ این تجربه چه خاصیتی برایشان داشته است و از آن چگونه یاد میکند؟
زوج هایی که مشکلات
هر کدام با دیگری تفاوت دارد. محمدصادق جعفری قصه یک زوج و محمد صادق بکتاشیان قصه دو زوج را کارگردانی کرده و قسمت هفتم مجموعه را هم زهرا نبیپور ساخته است.
کریمیراد درباره دلیل حضور ۳ کارگردان پشت دوربین این مستند میگوید: بنا بر این بود که کار به صورت موازی پیش برود و به همین دلیل نمیشد کار را به یک نفر سپرد. همچنین در این پروژه بار روانی هم روی دوش عوامل میافتاد چون فقط بخشی از ماجراها را مخاطبان جلوی دوربین میبینند، ما خیلی بیش از اینها با زوجین و مسائلشان درگیری عاطفی پیدا کردیم و این میتوانست یک کارگردان را از لحاظ روانی فرسوده کند. همچنین خواستیم در فرم کار تنوع ایجاد کنیم، چون در همان چارچوب طرح اولیه هم کارگردانان مختلف سلیقه خود را اعمال میکنند و این کار را از یکنواختی خارج میکند و زمان بیشتری را هم برای ما ایجاد میکرد تا کارها را هم زمان جلو ببریم. به این دلایل ۶ قسمت را با دو کارگردان کار کردیم و قسمت آخر که جمعبندی کار بود را هم به کارگردانی دیگر سپردیم.
نوشین مجلسی - رسانه / روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: شاید دوباره مستند محمدصادق جعفری طلاق کریمی راد شاید دوباره تهیه کننده زوج هایی مهارت ها گفت وگو زوج ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۸۸۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شرمآورترین جستجوی سرمربی در تاریخ بایرن!
به گزارش ورزش سه، این آخرین پیغام امتناعی برای حضور در تیم فوتبال بایرن مونیخ پس از سه مربی دیگری بود که بایرن باب مذاکره را با آنها باز کرده بود؛ نفر اول ژابی آلونسو، نفر دوم یولیان ناگلزمان و سومین نفر رالف رانگنیک (سرمربی تیم ملی اتریش).
ژابی آلونسو که مورد علاقه لیورپول هم بود، خیلی زود و پیش از قطعی شدن قهرمانی بایر اعلام کرد که به پروژه خود در لورکوزن ادامه خواهد داد و یولیان ناگلزمان نیز درست در بحبوحه تلاشهای بایرن برای بازگرداندن این مربی به مونیخ، زیر قرارداد جدید خود با فدراسیون فوتبال آلمان را امضا کرد تا پس از جام ملتهای اروپا نیز کار خود را در مانشافت ادامه بدهد.
بایرن بعد از این دو گزینه به سراغ رالف رانگنیک، سرمربی سابق منچستریونایتد و مدیرفنی لایپزیش، رفت اما این مربی باسابقه آلمانی نیز با اعلام رضایت از شغلش در تیم ملی اتریش اعلام کرد که قصد ندارد موقعیت فعلی خود را با حضور در بایرن به خطر بیندازد. رانگنیک در حال حاضر هدایت یکی از بهترین تیمهای ملی اروپایی را بر عهده دارد و پس از ناکانی در یونایتد دلیلی نمیبیند تا خود را در دامان توقعات و انتظارات فراوانی که هواداران و مدیران باشگاه آلمانی دارند، بیندازد.
این یک ناکامی تمام عیار برای ماکس ابرل، مدیر ورزشی جدید بایرن مونیخ است که اتفاقا دو گزینه از سه گزینه اصلی او برای سرمربیگری در مونیخ قبلا با او سابقه همکاری داشتهاند. در این روزها تصویری مشترک از او و اولی هوینس، رئیس افتخاری باشگاه، دست به دست میشود که انگار اولی در گوش ماکس چیزی میگوید و بیلد برای این تصویر تیتر زده: شرمآورترین جستجو برای انتخاب سرمربی.
این تیتر کاملا درست به نظر میرسد. بایرن مونیخ، باشگاهی است که این باور دربارهاش وجود دارد که میتواند هر مربیای را برای حضور در مونیخ وسوسه کند، اما در شرایطی که تعداد مربیان تراز اول و نمره یک به سختی به انگشتان دو دست میرسد، هیچ سرمربی بیکاری که استانداردهای مونیخ را داشته باشد، در دسترس آنها نیست. این مشکلی بود که به نوعی لیورپول و بارسلونا نیز به آن دچار بودند و البته ممکن است چلسی هم به زودی درگیر آن بشود.
بارسا در این مورد خیلی زود توافقنامه خود را با سرمربی سابقش، ژاوی، علنی کرد و اعلام کرد که با وجود همه حرفهای قبلی، او در کمپ نو به کار خود ادامه خواهد داد. لیورپول نیز به سراغ یک گزینه عجیب (آرته اسلات) رفت و حالا مشخص نیست که در فصل آینده چه در انتظار میراث کلوپ خواهد بود. بایرن هم که با مربیان مختلفی به بن بست خورده، در نهایت شاید دوباره کار را به خود توخل واگذار کند. این مسئله حداقل یک دلیل روشن دارد؛ اینکه هیچکدام از مربیانی که برای جایگزینی توماس توخل در نظر گرفته شده بودند، در حد این سرمربی آلمانی نیست.
توخل هدایت تیمهای بزرگی مثل دورتموند، پاری سن ژرمن و چلسی را بر عهده داشته و بایرن چهارمین رختکن بزرگی است که او هدایتش را در دست داشته و پس از یک قهرمانی در فصل گذشته بوندسلیگا، امسال اسیر اوج گیری باورنکردنی بایرلورکوزن شده است. اما بعد از افت شدید بایرن پس از فیفادی ماه فروردین، حالا همه با درخشش لورکوزن کنار آمدهاند و فضا برای مونیخ آرامتر شده است، به خصوص که آنها آرسنال را در لیگ قهرمانان حذف کردهاند و نمایشی درخشان مقابل رئال در نیمه نهایی به اجرا گذاشتند که شاید اعتمادبهنفس ناشی از آن منجر به صعودشان به فینال هم بشود.
این در حالی است که هواداران مونیخ در هفتههای گذشته اقدام به جمعآوری امضا برای بقای توخل کرده و همین مسئله حال سرمربی غالبا ناسازگار بایرن را بهتر کرده و او حالا شوخطبعانهتر و بانمکتر برابر خبرنگاران حاضر میشود. توخل در آخرین نشست مطبوعاتی به روشنی از احتمال تغيير عقیدهاش برای ادامه همکاری با مونیخیها گفته و البته پالسهایی که از اطراف باشگاه به گوش میرسد نیز حاکی از این است که این مربی آلمانی قرارداد خود را با بایرن تجدید خواهد کرد.
البته این ایده مخالفانی هم دارد؛ به عنوان مثال دیدی هامان، مدافع سابق بایرن و کارشناس اسکای که ژوزه مورینیو را بهترین گزینه برای مونیخیها میداند. همچنین از مربیانی مثل راجر اشمیت (بنفیکا) نیز به عنوان یک گزینه بالقوه برای جايگزينی توخل یاد میشود، اما مورینیو با نام بزرگش و اشمیت با موفقیتهای چند ساله نیز اعتباری پایینتر از سرمربی فعلی بایرن دارند که آرام آرام ایدههایش در مونیخ سر و شکل بهتری پیدا کرده و شاید جتل و هوای تازه رختکن، او و تیمش را به موفقیتی پیشبینی نشده و باورنکردنی برساند.
البته توخل یک مخالف بزرگ دیگر هم دارد؛ اولی هوینس که شاید برادرزادهاش، سباستین را گزینه مناسبتری برای هدایت تیم میداند. او اما بعد از مصاحبه نه چندان به موقعش علیه توخل در هفته گذشته کاملا بایکوت شده و خود را زیر سوال برده است. میشود گفت فعلا همه بادها بر بادبان توخل میوزد، مگر آنکه حذف در بازی برگشت نیمه نهایی مقابل رئال شرایط او را دوباره قرمز و منفی کند.